مهاجرت ورزشکاران از گروکشی تا عرق ملی
به گزارش انجمن گلف مهاجرت ورزشکاران به کشورهای دیگر علل گوناگونی دارد که همچون آن میتوان به معیشت، رسانه ها و عملکرد مدیران اشاره کرد؛ پدیده ای که مهار آن مستلزم رسیدگی به تمام ایفاگرانی است که ورزشکار را به سمت مهاجرت سوق می دهد.
به گزارش انجمن گلف به نقل از خبرگزاری ایرنا، کوچ و مهاجرت ورزشکاران به کشورهای دیگر اتفاقی رایج در دنیا است اما چنین مهاجرت هایی در ایران با بازخوردهای بسیار بیشتری نسبت به سایر کشورها انجام می شود. هر چند در مجموع نمی توان مهاجرت ورزشکارانی که بخشی از آنها در سطح بین المللی فعالیت می نمایند را اتفاقی پسندیده قلمداد کرد چون که برای این ورزشکاران هزینه های زیادی صرف شده تا به بالاترین سطح برسند. این که باید مقابل مهاجرت ورزشکاران به کشورهای دیگر چه واکنشی نشان داد و برای به حداقل رساندن آن چه مسیری را میتوان دنبال کرد، موضوعی است که باید از جنبه های مختلف بررسی شود. این بررسی می تواند علل چنین مهاجرت هایی را عیان تر کند.
تاثیر وضعیت معیشتی بر مهاجرت ورزشکاران
یکی از مهم ترین دلایلی که ورزشکاران را به مهاجرت سوق می دهد، وضعیت معیشتی است. ورزشکاری که حضور در تیم ملی را تجربه می کند گرفتار این وهم می شود که باید از این پس درآمد هنگفتی از ورزش داشته باشد و زمانی که به درآمد مورد نظرش نمی رسد گرفتار سرخوردگی می شود. واضح است که باید شرایطی برای ورزشکاران تراز اول کشور مهیا شود تا آنها دغدغه ای به لحاظ معیشتی نداشته باشند؛ اما این مورد نباید سبب گروکشی شود.
حضور در میادین بزرگ بین المللی با پرچم کشوری که وطن ورزشکار است، افتخاری ست که هزاران ورزشکار مستعد دیگر به دنبال آن هستند و این حضور آنقدر پرارزش است که نمی توان آنرا با هیچ چیز دیگری معامله کرد. هر چند بعضی از این ورزشکاران قدر چنین افتخاری را نمی دانند و آنرا خیلی ارزان معامله می کنند.
شمشیری دولبه به نام رسانه
نقش مثبت رسانه ها در پیشرفت ورزش کشور واقعیتی است که نمی توان آنرا انکار کرد اما گاهی اوقات تعریف و تمجیدهای افراطی رسانه ها از ورزشکاران سبب شده بعضی از آنها گرفتار توهم خودبزرگ بینی شده و به این بهانه که کشورهای دیگر برای جذب آنها صف کشیده اند، نوای جدایی از موطن خویش را سر دهند. حتی در کشورهای پیشرفته هم تا این حد به ورزشکارانی که در یکی دو میدان بین المللی مدال کسب کرده اند توجه نمی گردد اما در ایران کار به جایی رسیده که ورزشکاری که سابقه چندان موفقی هم در میادین معتبر بین المللی ندارید، برای رسیدن به اهدافش مصاحبه هایی ضد مدیران ورزشی انجام داده و در چنین وضعیتی اکثرا رسانه ها حق را به ورزشکار می دهند.
این رویه ناسالم سبب شده بخشی از ورزشکاران همیشه در نقش طلبکار حاضر شوند. در همین المپیک توکیو ورزشکاری که همیشه از وی بعنوان فردی آرام یاد می شد، با کسب مدال که آن هم با خوش شانسی بود به یک ورزشکار همیشه معترض تبدیل شد و کار به جایی رسیده که احتمال می رود او هم بزودی به کشوری دیگر مهاجرت کند. در این میان سهم رسانه های بیگانه در متشنج نشان دادن شرایط ورزشکاران در ایران بسیار پررنگ است. این مورد هم به خاطر این است که منافع رسانه های بیگانه بستگی به چنین اتفاقاتی دارد.
همچنین بارها در رسانه ها دیده شده ورزشکارانی که به خاطر کسب درآمد مجبور شده اند به کارهایی همچون دست فروشی و کارگری روی بیاورند. چنین اقداماتی از جانب ورزشکاران، سوق پیدا کردن افکار عمومی به سمت آنها را به همراه داشته است؛ اما در تحقیقی که چندی قبل صورت گرفت، مشخص شد این مساله به یک ترفند تبدیل گشته و دست فروشی و کارگری ورزشکاران تنها برای حضور پررنگ آنها در رسانه ها بوده است. چندی قبل فعالیت یکی از ژیمناست ها بعنوان کارگر ساختمانی بازتاب رسانه ای زیادی داشت، اما در نهایت مشخص شد این مورد تنها برای توجه رسانه ها بوده و این ژیمناست برای دقایقی مبادرت به کارگری کرده است تا به این شکل بتواند از فدراسیون ژیمناستیک امتیاز بگیرد.
البته نباید همه ورزشکارانی که در این مشاغل فعالیت می نمایند را به یک چشم دید اما باید توقع داشت رسانه ها در این گونه موارد هوشمندانه تر رفتار کنند و فریب تبحر بازیگری بعضی از ورزشکاران را نخورند.
مهاجرتی که شاید سراب نباشد
بارها گفته شده مهاجرت ورزشکاران، تلاشی بیهوده است و در نهایت این ورزشکاران به سراب رسیده اند اما لزوما این گونه نبوده که ورزشکارانی که رنج مهاجرت را کشیده اند، سرنوشتی تاریک و تلخ داشته اند؛ اما سوال اینجاست که آیا این سرنوشت ارزش جدایی از وطن و حضور در میادین بین المللی با پرچم کشوری بیگانه را داشته است؟
کیمیا علیزاده تا آن زمان که در ایران حضور داشت، هم به لحاظ جایگاه اجتماعی و هم به لحاظ مالی، وضعیت خوبی داشت. پشتیبانی از علیزاده تا جایی پیش رفت که تغییر سرمربی تیم ملی تکواندو بانوان هم با نظر وی انجام شد. علیزاده در المپیک ۲۰۱۶ ریو موفق به کسب مدال برنز شد اما مهاجرت برای او خوش یمن نبود و در المپیک توکیو نتوانست عنوان قابل توجهی کسب کند آن هم در شرایطی که علیزاده در این رقابت ها با پرچم پناهندگان به میدان رفته بود.
کشور جمهوری آذربایجان در چند سال قبل تعدادی ار ورزشکاران ایران را به تابعیت خود درآورده تا به این شکل بتواند در مسابقات مهم جهانی به مدال نائل شود. سامان طهماسبی، ملی پوش سابق کشتی فرنگی ایران که در ۲ المپیک ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ با پرچم جمهوری آذربایجان مسابقه داد، در توجیه تغییر تابعیت خود عنوان کرده که این مساله هیچ ایرادی نداشته و مثل اقدام بازیکنان فوتبال است که به عضویت باشگاه های خارجی درمی آیند! این اظهارنظر طهماسبی آنقدر اشتباه است که نمی توان هیچ توجیهی برای آن ذکر کرد چون که لژیونر شدن هیچ ارتباطی به تغییر تابعیت و مسابقه دادن با پرچم یک کشور دیگر ندارد.
در این میان برخی ورزشکاران که سطح فنی بالایی نداشته و آینده ای برای خود متصور نیستند هم به دنبال مهاجرت بوده تا از این طریق بتوانند در مسابقات مهمی همچون جهانی و المپیک شرکت نمایند. هر چند اغلب این ورزشکاران در نهایت بدون هیچ دستاوردی به کشور بازمی گردند چونکه موفقیت در کشورهای دیگر در شرایط نابرابر چندان آسان نیست.
مدیرانی که ورزشکاران را فراری می دهند
در مبحث مهاجرت ورزشکاران، نمی توان همه تقصیرات را متوجه شخص ورزشکاران کرد. در ورزش کشور مدیرانی حضور دارند که مدیریت شان به جز ضرر به منافع ملی، خروجی دیگری ندارد. این مدیران که عموما در فدراسیون ها حضور دارند برای کسب مدال دست به هر کاری زده و تلاش می کنند با وعده و وعید به ورزشکاران، آنها را برای موفقیت در مسابقات ترغیب کنند اما بعد از کسب این موفقیت ها و آرام شدن فضا و زمانی که دیگر نمی توانند با مدال های کسب شده ورزشکاران عکس یادگاری بگیرند و تاریخ مصرف این مدال ها برایشان تمام می شود، فراموش می کنند که چه قول هایی به ورزشکاران داده اند.
در این شرایط ورزشکاران سرخورده که حالا با بی اعتنایی مدیران روبرو شده اند، به دنبال تلافی هستند و چه اقدامی تلافی جویانه تر از مهاجرت؟! هر چند این مدیران بدون این که مواخذه شوند، به مدیریت ضعیف خود ادامه داده و این چرخه معیوب سال هاست در ورزش کشور به حرکت خود ادامه می دهد.
راهکار چیست؟
برای مقابله با مهاجرت ورزشکاران چند عامل مهم باید نقش آفرینی کند. رسانه ها باید نقش خویش را در مسائلی که پیرامون ورزشکاران به وجود می آید به خوبی ایفا کنند. نباید این گونه باشد که رسانه ها به بلندگویی برای زیاده خواهی بعضی از این ورزشکاران تبدیل شوند. مدیران ورزشی هم که اوج عملکردشان فراری دادن ورزرشکاران است باید تغییر رویه دهند تا ورزشکاران که سرمایه های ملی هستند، این گونه راهی کشورهای دیگر نشوند. معیشت، مبحث مهمی است که نقش زیادی در تصمیم ورزشکاران نخبه برای مهاجرت داشته است. در ورزش ایران، پول به درستی هزینه نشده و بیشتر صرف سوءمدیریت روسای فدراسیون ها می شود؛ روسایی که اکثرا مشتاق سفرهای خارجی بوده و بودجه فدراسیون را صرف هزینه این سفرها می کنند؛ ازاین رو مدیریت مدیران ورزشی هم عاملی مهم و تعیین کننده در مهار پدیده مهاجرت ورزشکاران است.